چهار شنبه 27 دی 1391 |
به راننده ی چاق اتوبوس ،
به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،
به راننده ی آژانسی که چرت می زند،
به پلیسی که سرچهارراه باکلاه صورتش رابادمی زند،
به مجری نیمه شب رادیو،
به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه ها جارمی زند،
به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی،
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان،
به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،
به مردی که درخیابانی شلوغ ماشینش پنچر شده،
به مسافری که سوار تاکسی می شود و بلند سلام می گوید،
به فروشندهای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،
به زنی که باکیفی بردوش به دستی نان دارد و به دستی چندکیسه میوه وسبزی،
به هول شدن همکلاسیات پای تخته،
به مردی که دربانک از تو می خواهد برایش برگهای پرکنی،
به اشتباه لفظی بازیگرنمایشی،
نخند
نخند ، دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی
که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند
آدمهایی که هرکدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند!
آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،
بارمی برند،
بی خوابی می کشند،
کهنه می پوشند،
جارمی زنند
سرما و گرما می کشند،
وگاهی خجالت هم می کشند،.......خیلی ساده
باتشکر،پست ارسالی توسط:بهار
نظرات شما عزیزان:
.......................................................< br />
کمی دروغ بگو پینوکیو....
دروغ های تو قابل تحمل ترند....
به خاطر کودکی بود و شیطنت...
به خاطر این بود که دنیای آدمها را تجربه نکرده بودی،
که ببینی یک دروغ چه ها میکند....
اینجا آدمها دروغشان به بهای یک زندگی تمام میشود
به بهای یک دل شکستن...
اینجا دروغ ها باعث مرگ عشق و اعتماد میشود...
کمی دروغ بگو...
پاسخ:سلام هستی جان.راستش یاددیالوگ پدرژپتوافتادم که میگه:پینوکیوچوبی بمان،اینجاادمهاسنگیند.بسیارزیبامرسی
نویسنده : ►╫KHADEM╫♥●•٠·˙◕‿◕
|